همزمان با ادامه روند کاهشی دلار و عقبنشینی بازار ارز، بازار مقاطع طویل فولادی هم به سمت روند کاهشی تغییر مسیر داد و به سردی گرایید.نکته قابل توجه، وابستگی قابل توجه این بازار به شاخص نرخ قراضه آهن است بهطوریکه با وجود نوسان بازار ارز و تاثیر متقابل آن بر جو روانی بازار داخلی فولاد و تقاضای هیجانی، این مواد اولیه زنجیره تامین قراضه آهن است که همچنان نخستین نقش را در تعیین سطح مقاومتی نرخ مقاطع طویل فولادی در بازار داخلی به منظور جلوگیری از کاهش قیمتی بیشتر ایفا میکند. در نخستین نگاه، هر چند در مقایسه با فولادسازان بزرگ، تولیدکنندگان شمش القایی از نظر حجم تولید ناچیز دیده میشوند اما از آنجایی که در عمل، تامینکننده عمده تقاضای «بازار داخلی کوچک شده کنونی ما» درحالحاضر فولادسازان کوچک هستند.
نوسان این گروه همواره پررنگتر و به مراتب تاثیرگذارتر از گروه فولادسازان بزرگ بر بازار داخلی دیده میشود.در حالی که گروه کوچک تامینکنندگان در بازار داخلی، نخستین حرف را زده و به نوعی موفقتر عمل میکند، فولادسازان گروه بزرگ کشور در بازارهای بینالمللی بهویژه در بازارهای خاورمیانه و حتی آسیای دور، با صادرات قابل توجه محصولات تولیدی خود در حال خودنمایی هستند.
این موضوع قابل تامل، نشان از چند رخداد تدریجی ناخوشایند برای کشور ما دارد: یکی اینکه حجم مصرف کالای نهایی یا به عبارت دیگر، سرانه مصرف فولاد کشور در بازار داخلی، همزمان با رشد و توسعه قابل توجه حجم تولیدات فولادسازان بزرگ کشور، متاسفانه نهتنها افزایش پیدا نکرده بلکه با آمار و ارقامی که از برخی منابع رسمی گزارش شده است با کاهش مصرف هم روبهرو شده که این وضعیت نامتقارن و نابرابر درباره توسعه تولید مواد اولیه، در برابر توان ضعیف برای ایجاد ارزش افزوده، پیامد به مراتب نگرانکنندهتری از آنچه درحالحاضر دیده میشود را برای آیندگان ما به همراه خواهد آورد.
هر چند در نخستین نگاه، از افزایش چشمگیر ظرفیتهای تولید محصولات میانی مانند شمش یا تختال به عنوان یک موفقیت قابل توجه یاد شده و این روزها مورد توجه ویژه دولت قرار گرفته است اما اگر قرار باشد تقارنی در کشور در زمینه تبدیل این محصولات میانی به محصول نهایی درخور توجه با ارزش افزوده بالا وجود نداشته باشد، بهگونهای با خامفروشی پیش رفتهایم.
دوم اینکه هر اندازه بازار داخلی کشور، کوچکتر شود در واقع به همان اندازه هم شکنندهتر و حساستر خواهد شد به طوری که با کوچکترین عامل نوسانساز داخلی مانند نوسان ارزی یا بازارسازیها، عده کمی از تولیدکنندگان داخلی، بیشتر تحت تاثیر قرار گرفته و بازار با شدت بیشتر و سریعتر متلاطم میشود که این موضوع باعث افزایش ریسک و در نهایت کاهش اعتماد و فرار سرمایهها از این حوزه خواهد شد.
امروز به جایی رسیدهایم که از مجموع ۶۰ نوردکار شناسایی شده در حوزه تولید میلگرد آجدار، دست کم ۴۰ درصد از آنها تعطیل یا ورشکسته شدهاند یا به بهانه نداشتن شمش، تولید خود را به کمترین میزان ممکن تقلیل دادهاند، به طوری که روزانه حداکثر تولیدات ۳۰ تا ۴۰ واحد از این کارخانهها در بازار عرضه میشود؛ آنهم با تنوع کمتر.
در واقع محزون واقع شدن لایههای پایینی تولید که به مراتب سهم بیشتری هم در ایجاد ارزشافزوده دارند، این روزها پررنگتر به چشم میآید که باید فکری به حال این موضوع شود؛ برخی از تحلیلگرانی که به پیچیدگیهای وضعیت اقتصادی فعلی کشور اشراف دارند با ناامیدی از رونق بازارهای داخلی حوزه مسکن در کوتاهمدت که به نوعی در ارتباط مستقیم با حوزه تولیدکنندگان مقاطع طویل فولادی قرار دارد؛ تنها راه نجات این گروه از تولیدکنندگان کشور را راهیابی به بازارهای صادراتی میدانند؛ موضوعی که بهنظر میرسد این روزها باید خیلی جدیتر از گذشته به جای توسعه خامفروشی مورد توجه واقع شود.
منبع :دنیای اقتصاد