از معدن تا تولید شمش فولاد و در نهایت صنایع پاییندستی آن زنجیرهای است که حلقههای آن هر یک در اتصال با قبل و بعد از خود باید بهگونهای مناسب قرار گیرد تا این صنعت با کمترین هزینه و بیشترین صرفه اقتصادی همراه شود،موضوعی که نیازمند مطالعات آمایش سرزمینی در صنعت فولاد است که در تولید آن از مزیتهای نسبی نیز برخوردار هستیم. توسعه صنعت فولاد کشور در ۳ دهه گذشته با کمترین توجه به آمایش سرزمینی انجام شده که همین موضوع ممکن است بخشهای مختلف زنجیره این صنعت را با مشکل روبهرو کند.
آب مهمترین چالش آمایش سرزمینی
درباره آمایش سرزمینی در صنعت فولاد محمدرضا بنیاسدی، مدیرعامل گروه صنایع فولاد صبحپارسیان در گفتوگو با صمت عنوان کرد: در راستای چشمانداز ۱۴۰۴، تولید ۵۵ میلیون تن فولاد در نظر گرفته شده است. از اینرو، برای رسیدن به این افق باید زنجیره فولاد را بهطور کامل در اختیار داشته باشیم. این زنجیره از معدن آغاز شده و پس از آن به تولید کنسانتره، گندله، آهناسفنجی، شمش و صنایع پاییندستی آن میرسد؛ بنابراین اگر بخواهیم این زنجیره را در اختیار داشته باشیم نیازمند الزاماتی است که باید به آنها توجه کنیم. یکی از مهمترین این الزامات مسئله محیطزیست و دیگری نیز موضوع آب است که در بیشتر صنایع بهعنوان چالش مطرح هستند. بنیاسدی در ادامه تاکید کرد: در آمایش سرزمینی باید چالشهای صنعت فولاد در نظر گرفته شود. از اینرو براساس این موضوعها باید مشخص شود چه واحدی در کجا و چگونه و با چه شرایطی ایجاد شود. البته برخی واحدهای فولادی این کار را انجام داده و معادنی نیز در اختیار دارند.
حاشیه خلیجفارس آینده فولادسازی
مدیرعامل گروه صنایع فولاد صبحپارسیان در ادامه تاکید کرد: در آمایش سرزمینی موضوع آب و محیطزیست از اهمیت بیشتری برخوردار هستند. از همین رو بهطور قطع در صنعت فولاد این موضوع اولویت خواهد داشت که واحدهای فولادی را نزدیک منابع آب ایجاد کنیم و با توجه به این موضوع، بهترین نقطه ممکن برای ایجاد واحدهای فولادی جدید، حاشیه خلیجفارس و دریای عمان است. وی ادامه داد: در صنعت فولاد از آنجا که بخش ذوب بیش از بخشهای دیگر نیازمند آب است باید به ایجاد و استقرار واحدهای ذوب در حاشیه خلیجفارس شتاب بیشتری ببخشیم و به معادن تا مرحله کنسانترهسازی و گندلهسازی اجازه توسعه بیشتر را ندهیم. هرچند برخی معادن تا مرحله ساخت واحدهای ذوب هم پیش رفتهاند. بنیاسدی با اشاره به این موضوع که آمایش سرزمینی در صنعت فولاد، موضوعی است که پیش از ایجاد و تاسیس واحدهای فولادی باید به آن توجه کرد، گفت: به موضوع آمایش سرزمینی باید پیش از ایجاد واحدها فولادی توجه شود زیرا برخی معدنکاران به سمت ساخت واحدهای ذوب رفتهاند و برخی واحدهای فولادی نیز بدون پشتوانه معادن در نقاط دورافتاده ایجاد شدهاند و این نشان میدهد آمایش سرزمینی در صنعت فولاد به نوعی مخدوش شده است.
وی در پاسخ به این پرسش که برای ادامه حیات و گسترش صنعت فولاد تا چشمانداز چه اقداماتی باید انجام داد، اظهار کرد: از آنجا که یکی از ابرچالشهای ما در آینده موضوع آب است، تنها کاری که در این زمینه میتوان انجام داد این است که با سرعت بیشتری نسبت به ایجاد و توسعه واحدهای فولادی در حاشیه خلیجفارس و دریای عمان اقدام کنیم و ظرفیت آنجا را کامل و در زمینه ایجاد زیرساختها و دسترسی جادهای، حملونقل ریلی و ایجاد اسکله، نیروگاههای برق و آبشیرینکن اقدامات مناسب را انجام دهیم. مدیرعامل گروه صنایع فولاد صبحپارسیان با اشاره به چشمانداز صادرات فولاد کشور، خاطرنشان کرد: با توجه به برنامه تولید ۵۵ میلیون تن فولاد در چشمانداز این صنعت که باید ۲۰ میلیون تن آن به صادرات اختصاص یابد، باید هر یک از حوزههای خلیجفارس و دریای عمان ظرفیت ۱۰ میلیون تن صادرات فولاد داشته باشند زیرا این مناطق برای صادرات مزیتهایی دارند که سایر مناطق از این مزیتها برخوردار نیستند. درحالحاضر نیز برخی واحدها در جنوب کشور به سمت برنامههای صادراتمحور پیش رفتهاند. بنیاسدی در پاسخ به این پرسش که آیا ایجاد واحدهای فولادی در حاشیه خلیجفارس و دریای عمان تنها بهدلیل تامین آب، کافی است یا اینکه در این زمینه نیازمند مطالعات جامع دیگری نیز هستیم، آیا هوای جنوب در آینده گرمتر از امروز نخواهد شد، گفت: شرکت فولاد تکنیک مطالعات جامعی را در این زمینه انجام داده است. البته تمام عوامل برای ایجاد واحدهای فولادی باید در نظر گرفته شود اما موضوع آب نسبت به مسائل دیگر ارجحیت دارد.
سیاستگذاریهایی بدون آمایش
در ۳۰ سال گذشته واحدهای فولادی و زنجیره صنعت فولاد رشد قابلتوجهی داشته اما این رشد براساس مطالعات آمایش سرزمینی نبوده است. این موضوع را مجید محمودی، کارشناس فولاد اظهار کرد: در یک دوره ۸ ساله در دولتهای نهم و دهم سازمان ایمیدرو بهعنوان متولی این امر که موظف به آمایش سرزمینی برای توسعه صنعت فولاد بود، بسیار ضعیف شد. رسالت ایمیدرو در زمینه صنعت فولاد، آمایش سرزمینی بود؛ بهعبارت دیگر باید واحدهای فولادی براساس مطالعات آمایش سرزمینی و توجه به موضوعهایی مانند زیرساخت، ریل، جاده و موضوع آب مجوز تاسیس میگرفتند. محمودی در ادامه خاطرنشان کرد: در دوره یادشده سازمان ایمیدرو از مطالعاتی که باید در صنعت فولاد انجام میداد، منفک شد زیرا سیاست دولتهای نهم و دهم بیشتر به این سمت پیش رفته بود که در نقاط محروم واحدهای فولادی که صنعتی زودبازده و اشتغالزا بهنظر میرسیدند، ایجاد کنند. ایمیدرو در آن زمان در حقیقت مجری این کار شد و نه سیاستگذار، از اینرو آنچه را از بالا دیکته میشد، مجبور بود انجام دهد. بهدنبال این سیاستها، طرحهای هشتگانه و مشابه آن نیز به تصویب رسید؛ بنابراین این سیاست دولت در عمل منجر به از هم گسستگی زنجیره فولاد کشور شد. بهعلاوه آنکه مطالعات آمایش سرزمینی نیز در اجرای این برنامهها مورد توجه نبود. این کارشناس فولاد ادامه داد: طرحهای فولادی برخلاف تصور زودبازده بودن و اشتغالزایی اما بهموقع به بهرهبرداری نرسیدند. در حالی که اگر واحدهای فولادی در جای مناسبی ایجاد نشوند نهتنها اقتصادی نخواهند بود، بلکه ضررده نیز هستند. ازسوی دیگر ایجاد واحدهایی با ظرفیت کمتر از یک میلیون تن اقتصادی نیست. از اینرو در یک مقطع زمانی شاهد ایجاد واحدهای فولادی بودهایم که بدون توجه به آمایش سرزمینی ایجاد شدهاند. البته پیش از این نیز اقدامات چندانی برای واحدهای فولادی و مطالعه و آمایش سرزمینی پیش از ایجاد آنها انجام نشده بود. محمودی با اشاره به موضوع آب و توجه به آن در آمایش سرزمینی، عنوان کرد: موضوع دیگر در ایجاد واحدهای فولادی توجه به تامین آب است زیرا فولاد یک صنعت آببر بهشمار میرود و به هیچ عنوان نباید از آبهای زیرزمینی برای آن استفاده کرد همانگونه که در هیچ جای جهان نیز این کار انجام نمیشود زیرا آبهای زیرزمینی سرمایه ملی بهشمار میروند و رسالت دیگری دارند. این درحالی است که در چند سال گذشته واحدهای فولادی را در استانهای کرمان، یزد و خراسان که با مشکل کمآبی روبهرو هستند، مستقر کردهاند. در حالی که بهترین نقطهای که میتوانستیم واحدهای فولادسازی را مستقر کنیم، بندرهای جنوبی کشور بود. همانگونه که در سایر کشورها مانند ژاپن واحدهای فولادسازی را در بندرها ایجاد کردهاند تا مواد اولیه به راحتی انتقال داده شده و در نهایت محصول تولید شده یا به بازار داخلی منتقل یا صادر شود. وی افزود: علاوه بر این موارد، بحث جاده و ریل برای صنعت فولاد بسیار مهم بهشمار میرود اما به این زیرساختها نیز توجه نشده است و به روشنی مشاهده میکنیم در ۲۰ سال گذشته که صنعت فولاد کشور رشد کرده، اما به آمایش سرزمینی و زیرساختها توجه کافی نشده است. به عنوان مثال رسالت معادن این بود که سنگآهن یا در نهایت کنسانتره و گندله تولید کنند و خوراک فولادسازان که باید در کنار آب مستقر شده باشند را تامین کنند، این در حالی است که به معادن اجازه توسعه صنعت فولاد داده شد که نباید این اتفاق روی میداد. زنجیره فولاد در استانهای کرمان و یزد کامل شده درحالیکه این استانها با مشکل کمآبی روبهرو هستند. از اینرو مجبور هستند با هزینههای سنگین به غیر از آب شیرینکنهایی که به کار میگیرند، آب را از جنوب به مرکز ایران به این کارخانهها انتقال دهند. درحالیکه بهتر بود این صنایع در جنوب ایجاد میشدند و سنگآهن از گلگهر یا چادرملو با ریلهای باری به جنوب حمل میشد زیرا هزینه انتقال سنگآهن به مراتب از آب کمتر است. این کارشناس فولاد ادامه داد: درحالحاضر نیز سیاست کلی این است که واحدهای فولادی جدیدی برای رسیدن به تولید ۵۵ میلیون تن فولاد در حاشیه خلیجفارس ایجاد شود. در چابهار برنامه ایجاد یک مجموعه بزرگ فولادسازی در نظر گرفته شده است. در کل اگر واحدهای فولادی را در حاشیه خلیجفارس یا دریای عمان مستقر کنند، بسیار بهتر خواهد بود زیرا برای تولید فولاد مسئله تامین آب حرف نخست را میزند. بهعلاوه آنکه با استفاده از ریل سنگآهن را منتقل کرده یا اگر کمبودی بود از خارج آن را وارد میکردند. هرچند در سالهای آینده ممکن است بخشی از سنگآهن را نیز وارد کنیم زیرا معادن ما به اندازه ظرفیت ۵۵ میلیون تن تولید فولاد، توسعه نخواهند یافت؛ بنابراین اگر قرار است واردات سنگآهن داشته باشیم تبدیل آن به فولاد در بندرها بسیار بهتر و راحتتر انجام میشود.
منبع : دنیای اقتصاد